In d name of d 1, who's d best FRIEND of mine
این روزها بیشتر وقت و ذهنم معطوف شده به تموم شدن پروژه که ایشالا سریعتر به اتمام برسه و یه شیرینیِ تُپُل بدم (در این حد دست و دلبازم من) :D
روزهایی که گذروندیم و میگذرونیم (نیمفاصله رو توی وب تازه یاد گرفتم :D همیشه برام سوال بوده که چجوری تو صفحات وب میشه نیمفاصله گذاشت که پریروز تو شرکت متوجه شدم. اُف بر من که بعنوان یه مهندس نرمافزار (دیدید بازم بلد بودم :D) تا پریروز نمیدونستم چجوری باید تو وبلاگم نیمفاصله بذارم!!!)، روزهایی خوبی برای ما و بقیه مردم نیست متاسفانه. قیمتهای افسارگریخته، بازار بورسِ تشنجی، بانکهای ورشکسته، قدرت خریدِ کمِ مردم و بدتر از همه ناامیدی ملت از آیندهی مبهمی که در انتظارشون ه. این روزها، فکر و ذکر همه شده مسائل مادی. اینکه چجوری میتونن سرمایه خودشون رو حفظ کنن (نه اینکه افزایش بدن!!!). ما هم از این قاعده مستثنا نیستیم و بعضی روزا با همسرمون در این مورد مباحثه داریم :D اینکه بهتره بریم یه چیزی بخریم و جایی سرمایهگذاری کنیم یا که نه! هرچند نتیجهی درست و حسابی هم نمیشه گرفت در این زمینه. هر دو نفر درست میگن در این شرایط. انتخاب، به هر فرد وابسته است و نمیشه گفت چه کسی داره 100% درصد میگه.
بگذریم...
حدود 2 ماه هست که با یه نویسنده بنام "فهیم عطار" آشنا شدم. ایشون قلم ش خیــــــــلی خووووف ه و قشنگ مینویسه. لامصب انقد خوب مینویسه و تو نوشتههاش طنز داره که دوست داری همیشه بنویسه و تو هم بخونی. من که خیلی خیلی دارم ازش لذت میبرم و حال میکنم باهاش :D
راستی! استــــــــــــــــــادِ مسلمِ آواز، جاودان صدای عشق، معینِ عزیزم قراره ایشالا تو همین فصلِ پاییز آلبوم جدیدش رو منتشر کنه. وااااااای که چقدر منتظرم اون روز زودتر برسه و آهنگهای نازش رو گوش بدم، دقیقا مثل همین الان که دارم کنسرت قدیمیش رو گوش میدم تو Universal Amphitheater :) میدونم که اجازه میدین یکی از آهنگهای همین کنسرت رو باهاتون به اشتراک بذارم :D
بازوانت را به مستی، حلقه کن بر گردنم
تا بلرزد زیر بازوهای سیمینت، تنم
چهرهی زیبای خود را از رخِ من وا مگیر
جز به آغوش چمن یا دامنِ من، جا مگیر
راز عشقِ خویش را آهسته خوان در گوش من
جستوجو کن عشق را در گرمیِ آغوشِ من
روز نوشت ......برچسب : نویسنده : bengland بازدید : 39