لیلا ...

In d name of d 1, who's d best FRIEND of mine

روزهایی رو پشت سر میذارم که خیلی زود داره میگذره. روزهایی پر از حرارت. روزهایی که هر لحظه ش یک رنگ ه و خیلی قابل پیش بینی نیست. روزهایی که ثبات رو نمیشه خیلی دید. این عدم ثبات باعث شده کمی از حالت ایده آل خودم فاصله بگیرم و تمرکز زیادی روی کارها نداشته باشم. اما این نیز بگذرد :) 

انبوهی از حرف ها و کارها مونده که باید انجام بشه؛ اما خب مثل همیشه، قاعدتا نمیشه به همه شون عمل کرد. 

امیدوارم این روزها هم مثل همیشه به خیر و خوشی ختم بشن :)

این یک سال و اندی که شریف میرم، باعث شده کمی هم کتاب بخونم :دی در حال حاضر "اثر مرکب" رو میخونم که در مورد "راه های رسیدن به موفقیت" صحبت میکنه. کتاب خوبی ه. 

چند تا ایده هست که مدت هاست تو ذهن دارم و هنوز انجام نشده. امیدوارم به زودی وقت کافی رو برای پیاده سازی شون پیدا کنم.

خدایا! ما را از شر پروژه های اجباری بِرَهان که بتونیم به کارهای بهتری برسیم :دی

اگر گم کرده م خود را، مرا در گریه پیدا کن

اگر از شِکوه لب بستم، سکوتم را تماشا کن